محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

محمد حسین و پدربزرگ

11 ماهگیت مبارک

1394/9/1 14:38
نویسنده : پدر بزرگ
520 بازدید
اشتراک گذاری

محمد حسینم امروز 8 روزه که وارد 11 ماهگیت شدی پسرم ، نفسم، کوچولوی بهاری من ، تو که از صبح تا شب ، از شب تا صبح با منی. تو که لحظه به لحظه ، نفس به نفس ، رویا به رویا با منی. پس چرا ماما از نگاه کردن بهت سیر نمی شه؟! چرا بازم دلش برات تنگه؟!

از امروز میخوام وبلاگمو خودم بنویسم آخه دیگه بزرگ شدمخجالتخجالت

الان نزدیک سه ماهه که 4 دست و پا میرم اوایل سرعتم خیلی کم بود ولی الان خیی تند تر میرم

حالا که بزرگتر شدم از لبه مبل و میز میگیرم و بلند میشم وایمیسم و تازگیها تنهایی دو دیقه وایمیسم و مامان بابا کلی تشویقم میکنن 0   = .=

اینم بگم که از تنهایی شدیدا میترسم و همیشه مامان یا بابام باید پیشم باشن تا من بازی کنم وقتی هم مامان بابا پیش هم میشینن زود خودمو میندازم بغلشون و شروع میکنم به لوس شدن

تازه وقتی با مامان خونه تنهاییم و مامان کار داره میرم میچسبم بهش و اون منو بغل میکنه و کاراش رو میکنه وقتی هم باباییم از سرکار میاد دیگه هیچ کس و نمیشناسم و خودمو میندازم بغل بابا

شبا دوس ندارم پتو روم بکشن و تا پتو روم میندازن یه قل میخورم و پتو رو میزنم کنار

در کل خیلی شیطون شدم و مامانم نمیتونه یه لحظه هم چشم ازم برداره چون از میز تلوزیون هم بالا میرم و میشینم روش

الان دیگه از صدای جارو برقی نمیترسم و سیمش رو میگیرم میکشم

مامانی چند تا عکس ازم گرفته که بعدا میزاره

راستی یادم رفت بگم 7 ماهم که تموم شد دو تا دندون پایینی هام در اومد الان که 10 ماهم تموم شده دو تا بالایی ها هم در اومده ومن خیلی خوشجل شدم

 

پسرم مادری کردن یعنی :

به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري!

به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي!

به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه تو، بيداري !

خدایا بهم توان بده تا فقط اسم مادر و با خودم یدک نکشم. بهم توان بده تا می تونم واسه پسرم مادری کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)